نوشته اصلی توسط
کنج دلمی تو
سلام بر شما .من یک خانوم ۲۷ساله هستم که در سن ۱۸ سالگی با پسری آشنا شدم ومدتی با هم دوست بودیم در حین همین دیدارها در دوستیمان یک روز با یکی از دوستانش اومد سر قرار در نگاه اول که دوستش و دیدم ناخواسته یه حسی تو قلبم جرقه زد که من بیخیال اون حس شدم چون دوستم که الان شوهرمه رو دوست داشتم.من چندبار دیگه تو دوران دوستیمون،دوست شوهرم و همراهش دیدم ولی احساس همون نگاه اول تو دلم بود هربار تا اینکه مادر سن ۲۰سالگی با هم ازدواج کردیم و گذشت تا اینکه یکسال بعد از ازدواجم بود که یک روز دوست شوهرم بهم پیام داد که من از همون نگاه اول ازت خوشم اومده بوده ولی بخاطر دوستم و عشقی که بینتون بوده حسم و بهت بروز ندادم تا الان که دل و زدم به دریا ولی نمیخوام دوستم از اینکه بهت پیام دادم مطلع بشه .من چیزی به شوهرم نگفتم .بهش گفتم چی میخوای ازم گفت بیا باهم مدتی دوست باشیم گفتم من انتخابم و کردم و شوهرمم دوست دارم دوستی من و تو به جایی نمیرسه و کات کردیم ولی همچنان اون حس نگاه اول همراهم بود یه حس عجیب بهش داشتم که نمیدونستم چیه واقعا و بعدش من باردار شدم و اون دوست شوهرم که مجرد بود کلا از زندگیمون و دوستش که شوهرم بود فاصله گرفت ولی چون اقوام بود هر از گاهی در مراسمات همدیگرو میدیدیم و من همیشه با شنیدن اسم این آقا ناخودآگاه کنجکاو میشدم که دارن چی میگن و با چشمهام دنبالش میکردم و الان ۸سال از اون ماجرا میگذره که دوباره مدتیس که پیداش شده ولی تنها تفاوتی که با سری قبل داره اینه که ایندفعه داریم احساساتمونو نسبت بهم بروز میکنیم و فقط از طریق چت با هم درارتباطیم و فهمیدیم که هردومون از روز اول در نگاه اول دقیقا یه نوع احساس بهم داشتیم یه حس عجیب که هیچوقت تو این سالهای زیاد با این وجود که هیچوقت کنار هم نبودیم تو قلبمون نسبت بهم وجود داشته که اصلا نمیشه فراموشش کرد و هر دومونو این حس عجیب کلافه کرده که این چیه که این همه سال ولمون نکرده الان از شما میخوام که راهنماییم کنید چون هردومون کلافه هستیم